«پاسخهای کوتاه به پرسشهای بزرگ»، کتاب علمی عامهپسندی به قلم استیون هاوکینگ است. این کتاب مدتی پس از درگذشت پروفسور هاوکینگ از سوی «انتشارات هودر و استاتن» انگلستان به چاپ رسید. هاوکینگ در آخرین کتاب خود، به برخی از بزرگترین اسرار جهان ما پرداخته و مطابق انتظار هوادارانش، بر این نگرش مشهورش تأکید داشته که علم بهترین راهکار برای رفع مشکلات کره زمین است.
بخشهای کتاب
کتاب پاسخهای کوتاه به پرسشهای بزرگ به جز دو پیشگفتار (یکی به قلم ادی ردمین-بازیگری که بهگفتهی هاوکینگ نسخهی خوشتیپی از او را در فیلم تئوری همهچیز بازی کرد- و دیگری نوشتهی کیپ تورن، اخترفیزیکدان مشهور)، مقدمهای به قلم خود هاوکینگ دارد که بیشتر به زندگی شخصی و تجاربش میپردازد (حتی اشارهی گذاریی به سفر سال ۱۳۴۱ خود به ایران میکند که مصادف با زلزله مرگبار بوئینزهرا بود) و پسگفتاری از لوسی هاوکینگ، دخترش است. اما فصلهای اصلی کتاب را ۱۰ فصل تشکیل میدهند. هر فصل کتاب به یک پرسش بزرگ که بهگفتهی هاوکینگ تمامی انسانها از خود میپرسند میپردازد: «از کجا آمدهایم؟ جهان چگونه شروع شد؟ مفهوم و اساس جهان چیست؟» و سؤالاتی از این دست.
فصلهای دهگانه کتاب به ترتیب عبارتاند از:
- آیا خدایی هست؟
- همهچیز چگونه آغاز گشت؟
- آیا حیات هوشمندی در جای دیگری وجود دارد؟
- آیا میتوانیم آینده را پیشبینی کنیم؟
- درون یک سیاهچاله چیست؟
- آیا سفر در زمان امکانپذیر است؟
- آیا ما در زمین زنده خواهیم ماند؟
- آیا باید فضا را به استعمار خود آوریم؟
- آیا هوش مصنوعی از ما پیشی میگیرد؟
- چگونه آینده را رقم میزنیم؟
فصل اول کتاب با توجه به موضوع حساسش، قبلا در زمان حیات پروفسور هاوکینگ نیز گاهگداری به تیتر روزنامهها بدل میشد و سروصدا به پا میکرد. چنانچه خود هاوکینگ در ابتدای این فصل جالب با اشاره به یکی از همین تیترهای جنجالی، از دیدگاهش دفاع میکند:
چند سال قبل روزنامهی تایمز مقالهای با این عنوان چاپ کرده بود: «هاوکینگ: خدا جهان را خلق نکرد» یکی از نقاشیهای میکلآنژ (فرسکوی مشهور آفرینش آدم) را هم در کنار تیتر چاپ کرده بودند. در همین حال، عکس مرا نیز که از خود راضی به نظر میرسیدم در مقاله چاپ کرده بودند. گویی قرار است دوئلی میان ما درگیرد. ولی من از خدا دلخوری ندارم. دوست ندارم کسی فکر کند، کار من اثبات یا انکار وجود خداوند است. بلکه کار من پیدا کردن چارچوبی منطقی برای درک عالم هستی است. قرنها فکر میکردند که افراد معلولی مانند من قربانی نفرین خدایان هستیم. اما فکر نمیکنم کسی را آن بالاها دلخور کرده باشم. اما ترجیح میدهم به طریق دیگری و با قوانین طبیعت جهان را توضیح دهم. اگر همچون من به علم ایمان داشته باشید، باور دارید جهان ما همواره از قوانین خاصی تبعیت میکند. اگر میخواهید میتوانید بگویید که این قوانین را نیز خداوند ساخته است.
کتاب پاسخهای کوتاه به پرسشهای بزرگ همانطور که از نامش پیداست به پرسشهای بزرگ نیز میپردازد، از جمله چگونگی شکلگیری زندگی، هاوکینگ مینویسد:
در ۵۰ سال آینده خواهیم فهمید زندگی چگونه شروع شد و احتمالا کشف خواهیم کرد که در جاهای دیگر جهان نیز اشکالی از زندگی وجود دارد.
زمان که به عقیده هاوکینگ قبل از «بیگ بنگ» یا «انفجار بزرگ» هیچ زمانی وجود نداشته است. همچنین پروفسور هاوکینگ معتقد است که جهان ما میتواند به نقطهی پایانی برسد که یا از طریق خُرد شدن یا گسترش کیهانی اتفاق میافتد. و بحث شیرین سفر در زمان. هاوکینگ ابتدا به موانع کار روی پژوهشهای مربوط به سفر در زمان اشاره میکند، اگر حالا درخواست هزینههای تحقیقاتی برای موضوع سفر در زمان را بدهید، پیشنهاد شما بلادرنگ رد میشود.
اما هاوکینگ در ادامه مینویسد:
با توجه به درک فعلی ما، نمیتوان احتمال سفر فضایی سریع و سفر در زمان را رد کرد.
با وجودی که پروفسور هاوکینگ سفر به زمان گذشته (از فانتزیهای مورد علاقه اکثر ما) را امکانپذیر نمیداند، در ادامه با اشاره به «خمیدگی فضا-زمان (Space and Time Warps)» که در نزدیکی سیاهچالهها و ستارگان عظیم رخ میدهد و میانبرهایی در فضا-زمان از نوع «کرمچاله (Wormhole)»، با خوشبینی مینویسد:
شاید سفر در زمان با فناوری فعلی امکانپذیر نباشد، اما تمدنهای آینده احتمالا صاحب فناوری لازم برای انجام چنین سفرهایی خواهند بود.
هاوکینگ در بخش دیگری از کتاب با اشاره به اینکه آموزش علم از هر زمان دیگری بیشتر در خطر است، خطاب به جوانان مینویسد:
بهجای پاهای خود به ستارگان بنگرید. تلاش کنید، از آنچه میبینید، سردرآورید و درباره آنچه وجود دنیای ما را امکانپذیره کرده بیاندیشید. همواره کنجکاو باشید. هرگز تسلیم نشوید، خیالات خود را رها کنید. آینده را بسازید.
سخن پایانی
شاید بسیاری با شنیدن کتابی با نویسندگی استیون هاوکنیگ، بزرگترین دانشمند جهان در حوزهی فیزیک نظری از زمان آلبرت انیشتین تا به حال، قید خواندن کتاب را بزنند. به این دلیل ساده که کتابی که از مخیلهی چنین مَردی بیرون آمده، بسیار پیچیده و غیرقابل فهم است. اما وقتی این کتاب و دیگر آثار هاوکینگ را بخوانید، به این درک باورنکردنی میرسید که او نهتنها دانشمند و انسان بزرگی بود، بلکه نویسندهی زبردستی با طنزی بینظیر بود که گاه مارک تواین و کورت ونهگات را به یاد میآورد. نثر منحصربهفرد و سادهسازی مسائل دشوار علمی هنرِ بی نظیری است که معدودی از نویسندگان کتابهای علمی عامه پسند از آن برخوردار هستند. کتاب بسیار خوشخوان است و استعارات و تشبیهات جالب کتاب به خوبی به معمولیترین خواننده هم اجازه میدهد اصول اولیه و حتی پیچیدهترین نظریههای پروفسور هاوکینگ را به راحتی درک کند.
مقاله را با نقلقولی از پروفسور هاوکینگ به پایان برسانیم، مرد بزرگی که هم به دلیل کارهای پیشگامانه خود در فیزیک نظری و کیهانشناسی و هم حس شوخیطبعی و شم نویسندگیاش، میلیونها خواننده در جهان را با مفاهیمی مانند خاستگاه جهان، ماهیت سیاهچالهها و قوانین طبیعی آشنا کرد. بلکه ناممکنهای جسمی را نیز ممکن کرد. هاوکینگ که در ابتدا پیشبینی شده بود تنها ۲ سال زنده بماند، توانست بر بیماری وحشتناکش هم غلبه کند و پس از ۵۰ سال زندگی با این بیماری در سن ۷۶ سالگی از دنیا برود. پروفسور هاوکینگ به دلیل همین به چالش کشیدن محدودیتهای جسمی، الهامبخش میلیونها نفر در جهان بود. و توانست با وجود معلولیت و محدودیتهای جسمی بسیار، موفقیتهای بزرگی را کسب کند که تا قرنها پس از او باقی خواهند ماند:
توصیه من به سایر معلولین این است که روی کارهایی تمرکز کنید که ناتوانیتان جلویشان را نمیگیرد و از کارهایی که با آن تداخل دارند پشیمان نشوید. هیچوقت نه به لحاظ ذهنی و نه جسمی، معلول نباشید.